شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیبهرام سالکی - ۲۹- آنچه خواهی چون نخواهد شد حصول
آنچه خواهی ،چون نخواهد شد حصول
پس هر آنچه میشود ، میکن قبول
باش هم چون آسیا ، شرطی مَنِه
از کَرَم ، بستان دُرُشت و نرم دِه (۱)
****
از کَرَم آمد حدیثی در میان
ذکر خیری شد ز یار مهربان
آنکه دارد معجزی در آستین
در بلاغت ، کِلک او سِحر مُبین
آیتِ لطف است و نیکی و کَرَم
حُرمت علم است و فرهنگ و قلم
خود ، جهانی بین ،نشسته گوشهای
حکمت از خوانش رُباید ، توشهای
گنج ِ فضل و دانش و آگاهی است
او « بهاء الدّین خُرمشاهی» است
«سالکی» ،مُشکی به کام خامه کُن
یک غزل تقدیم این علامه کُن
****
حال من خوش نیست بخبخ میرزا (۲)
گو که دلخوش کیست بخبخ میرزا
بی غم عشقی دراین دنیای وحش
از چه باید زیست بخبخ میرزا
درازل با دوست عهدی بستهایم
آنچه بُد ، باقیست بخبخ میرزا
دل برای جان فشاندن بیقرار!
صبر یار از چیست بخبخ میرزا
عقل گوید : گر گریزی ، رَستهای
عشق گوید : ایست بخبخ میرزا
جام دل ، از خون نخواهد شد تُهی
تا فلک ساقیست بخبخ میرزا
مژده ، کاندر امتحان عاشقی
نمرهات شد بیست بخبخ میرزا
شعر تو ، چون طبع پُر شورت بلند
نثر تو ، عالیست بخبخ میرزا
ترجمانت بر کلام ایزدی
تا ابد باقیست بخبخ میرزا
آن کتاب نابِ حافظ نامهات
شرح ِ شیداییست بخبخ میرزا
*****************************
۱ - یک روز شیخ ما با جمع صــوفیان بدر آســیایی رســید ، سَر اسب کشــید و سـاعتی
توقف کرد ، پس گفت : میدانید که این آسیا چه میگـــوید ، میگــوید که تصوف این
است که من در آنم ، درشت میستانم و نرم باز میدهم . ( کتاب اسرار توحید )
۲ - بخ بخ میرزا ، نام مستعار استاد بهاءالدین خرمشاهی است که مرحوم کیومرث صابری
طنزنویس توانای سالهای اخیــر ، برای ایشــان انتخاب کـردند و استاد ، آثار قلمی خود
در نشریات گل آقا را با این امضا ، نشر میدادند.