شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
بهرام سالکی - ۵۷ - چرخ ، می گردد به دستوری نهان

چرخ ، می‌گردد به دستوری نهان

نه به مِیل تو ، نه مِیل دیگران

گردش او از سَر حکمت بود

حکمتش هم از سَر رحمت بود

روز و شب ، نالی ز ظلم و جور او

دائمًا خواهی نماید بر تو رو

گر همه حاجات تو گردد روا

بلکه بر خصم تو باشد این جفا

گر تو را گیرد ، بیفتد دیگری

گر به او خندد ، تو آنگه خون گِری

زارعی ، بر آسمان نالد ، ببار

گازُری ، خواهد ز باران ، زینهار (۱)

ضارب و مضروب ، هر دو در فغان

هر دو خواهان کمک از آسمان

قاتل و مقتول و معشوق و رقیب

چشم استمدادشان بر مستجیب (۲)

یاور صیّاد باشد وقت صید

یا رهاند صید را از دام و قید (۳)

پس فلک را زین میان تکلیف چیست؟

ضَـرّ تو شاید که نفع دیگریست

*****************************

۱ - گازر : رخت‌شوی .

رخت‌شو ، نیاز به هوای آفتابی برای خشک شدن رخت و لباس‌های شسته شده دارد و بارش باران ،

زحمات او را هدر خواهد داد .

۱ - زینهار : امان - مهلت - جمله‌ای به معنای دور باش .

۲ – مُستجیب : اجابت کننده دعا - نامی از اسامی خداوند .

۳ - قید : بند - زنجیر . در اینجا به معنای تله است .

نه آن مرغم که بر من کس نهد قید ...... نه هر بازی تواند کردنم صید (نظامی)

۳ - این بیت را اینگونه هم می توان خواند :

گو مدد بر عَمرو آرد یا به زید؟ ...... همره صیاد باشد یا که صید؟

عمرو زید : فلان و بهمان

از سعدیست :

ز عمرو ای پسر چشم اجرت مدار ...... چو در خانهٔ زید باشی به کار