شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
بهرام سالکی - ۱ - زوال

به آدمی نتوان داشتن امید محال

که حرص ، جام وجودش نموده مالامال

شدست مرجع مردم ز جهلشان ، ابلیس

شدست پیر خلایق ز حُمقشان ،دجال

به رَخت و نام شبانی فریبمان دادند

جماعتی به تَـوَحُش ، بَـتَر ز گرگ و شغال

نمازشان همه تزویر و زهدشان همه فسق

کمالشان همه نقصان و نقصشان به کمال

به باغ جنتشان دعوت ار کنی ، نروند

مگر که وعده در آنجا دَهی به جُستن مال!

به چشمشان همه شرمی ،چو گَرد بر دریا

به گوششان همه پندی ، چو باد در غربال

کسی به فکر یتیمان و تیره روزان نیست

که گِرد کردن مال است ، هر که را آمال

مداخل از که رسد ، از فقیر یا که غنی؟

عیار سکّه چه باشد ، حرام یا که حلال؟

چگونه توبه کند ، مست جام می؟ کامروز

فقیه شهر بُـوَد مست جاه و مال و جمال

دل از برودت بیداد این زمانه فسرد

که آفتاب عدالت گرفته رنگ زوال

ستم به خلق جهان کردی و ندانستی

که « دیده‌ای » ست به دنیا مراقب اعمال

فلک به کام تو ار گشت ، هان! ز ره نروی

بترس از آنکه زمانی بگرددش احوال

ز نکبتی که تمدن در این جهان آورد

چه رفت؟راحت و نعمت ،چه ماند؟رنج و ملال

به بال علم توان ، سر بر آسمان سائید

چو نیست تزکیه ، دانش وَبال گشت نه بال

خراب ، کِی شود این سرزمین ظلم و فساد

که از نظام دو عالم برون رود اخلال

به حکم آنکه بود « آخر الدواء الکی » (۱)

کجاست وعده ایزد به « سورة الزلزال » (۲)

***********************************

۱ - آخرالدواء الکی: آخرین معالجه زخم ، داغ کردن آن است. در طب قدیم ، زخم‌های عفونی

اگر با داروهای رایج ، بهبود نمی‌یافت ، فلز گداخته‌ای را روی آن می‌گذاشتند و محل را با

حرارت آن فلز ، ضدعفونی می‌کردند و بعد با خاکستر آن را می‌پوشاندند. حافظ می‌فرماید :

به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می علاج کی کنمت آخرالدواء الکی

۲ - درسوره زلزال ،خداوند ، وعده تخریب جهان را در صورت فساد آدمی با موحش‌ترین توصیفاتی

بیان فرموده است.