شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
بهرام سالکی - ۱۴ - قمار

تاس را بریز .

این بار،

دُور ِ آخر ِ بازی‌ست .

این روزگار دغلباز

حریفِ عرصهٔ من نیست !

خواهم شکست ،

هیمنه‌اش را .

طالع وَ بخت ،

فسانهٔ پوچی‌ست .

خطی به روی حکم ِ قضا ،

می‌توان کشید .

دیگـــر ،

به رأی خودنوشتهٔ تقدیر

تن نخواهم داد .

با سرنوشت ،

مدارا نخواهم کرد .

امروز ،

بُرد با منست .

تاس را بریز ...

تابستان ۱۳۹۱