شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسیبهرام سالکی - ۱۸ - انتظار
صداقتِ من ،
ابزاریست ،
برای فریفتن تو
و شرافت و پیمان ،
جامهایست ناساز ،
بر قامت ما .
شرف را باید ،
دوباره نوشت .
عشق را باید ،
از نو سرود .
انسان را باید زدود .
انسان ،
تاولیست چرکین ،
بر چهرهٔ زمین .
کابوسیست در نماد یک رویا
و تهمتیست بر آفرینش .
یک روز ،
بیوحشت از حضور بی ترحّم تزویر ،
دل هایمان را به یکدیگر خواهیم سپرد
سفرهٔ عاشقی را
رنگی دیگر خواهیم بخشید
و شادمانه خواهیم زیست .
در انتظار بمان .
آن روز ، دور نیست .
تابستان ۱۳۹۱