شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
بهرام سالکی - ۰۱ - تو را از آنچه دارایی و مال است

این مثنوی برای دوست عزیزی است که دفتــر بــازرگانی

دارد و انســانی‌‌ست درســــتکار و فـــرهیخته ، اما چــون

حرفه بازرگانی مانند شغل دربانی جهنم است! مضمونی

شد تــا این شعر را در وصف حرفهٔ او بسرایم .

پیش درآمد :

تو را از آنچه دارایی و مال است

چو سنجیدم فقط خونت حلال است

نداری در شجاعت مثل و مانند

نداری ترس حتی از خداوند! (۱)

نگاهی ساده به آنچه در گذار عمر ، اندوختیم .

------------------------------------------------

من به وصفت می‌سرایم ای رفیق

یار روز سختی و ایام ضیق (۲)

گر چه دائم غافلی از حال من

غافلی از روز و ماه و سال من

هیچ می‌گویی که‌ «‌ سالک‌ » زنده است

آخر او از دوستان بنده است!؟

ای به بَدجنسی تَک اندر روزگار

شرمگین از خلقتت پروردگار

ای که شیطان از تو اُلگو ساخته

در رقابت با تو ، لنگ انداخته

ماکیاول ریزه‌خوار خوان توست

در کلاس درس ، ابجد‌خوان توست

ای که خون دوستان در جام تو

بی‌وفایی ، ختم شد بر نام تو

ای که دستان همه اطرافیان

رفته از دستت به سوی آسمان

گر که در جنت تو را مأوآ شود

در جهنم ، بهر جا دعوا شود!

یک بیابان ، گرگ و مار و سوسمار

جمله اندر دفترت مشغول کار

جملگی ، تمساح آدمخواره‌اند

در شرارت ، عقرب جَرّاره‌اند

یک کُله ، در دست شد ابزارشان

از کُلاهی ، سکه کار و بارشان

از خلایق ، مؤمنون یا مشرکون

بی‌کُله ، ناید از آن دفتر برون

در جهنم ، روح خولی و یزید

شادمان از دست اعمالت « سعید » (۳)

*******************************

۱ - این دو بیت که به عنوان پیش درآمد این مثنویست به وزن دیگری سروده شده است .

مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل . بحر هزج

۲ - ضیق : سختی - تنگنا

۳ - نام دوست بازرگان شاعر.