شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
اِ لیـــار (جبار محمدی ) - صاحب جمال

وه! کـــه روبند گل از شرم جمـال تو بود

رنگ رخسار دل از رنگ خیال تو بود

گل به اذن تو هویدا شد و آن پرده درید

چون بدانست جمالش ز جمال تو بود

ساز و هر نغمــه ی بلبـل، ز هوای کرمت

برسر شاخ گل اندر پی خــال تو بود

این شمایـــل که دل از عـالم والا بگرفت

گوهری بی بدل از حقّه ی مال تو بود

رُستم جـــانم اگــر هیبت مردانه گرفت

یــال وکوپــال وی از جوهر زال تو بود

آسمان دلم از یاد تو بی رنگ و غم است

این همه صافی از آن رنگ زلال تو بود

خرقه ی نیکــــی اگر صالح وارسته ببرد

تار این پیرهــن از پود خصــال تو بود

بس که بارد زکلامـــت گهــر مهر و صفا

گوش الیــــار به قـرآن پی قال تو بود