شاعران فارسی زبان
دایرکتوری اشعار پارسی
اِ لیـــار (جبار محمدی ) - بهار باقی

ای خـدا مـا را به جمع خیــل مستـانت ببر

مـا مریـدان جمــالت را به بستـانت ببر

از کویــر پسـت دنیــا وز دل گــرداب آن

جان ما را برکــش و سوی گلستانت ببر

جان ما آزرده شد از دست همراهان پست

سوی کوی حیدر و آن زاد دستـانت ببر

در بهــاری باقی اندر جرگه ی گلچهرگان

از جهــان فـانــی و سوز زمستــانت ببر

گو به مام عشقت ار هر طفل عاشق را بدید

بر دهانش شیر عشق از راه پستانت ببر

در گذر از جرم الیــــار و دلش را شاد کن

باده ای ده دست او، با می پرستانت ببر